گم شده ای در فصل پاییز

در تخیلات بی هیاهوی لحظه هایم،  
باد پرده ها را آرام تکان می دهد.  رقص ساعت دیواری،
گذر ثانیه ها را به تصویر می کشد
و در امتدار همه ی بودنها
دلم شور تازه ای در سر می پروراند
دلم آواز باران را زمزمه می کند  دلم نم نم باران را میخواهد
باد ملایمی کوچه های خاکی را در می نوردد
و در خلوتی ساده،
پیام آوران بهار
راه خود را گم می کنند در میان علف های زرد
و دختران بهار ،
هماهنگ با نسیم کوچک نیستند
و با لرزش صدای درختان هم
فصل ِ من شکوفه های بهار را از یاد برده است دختران بهار هم ،
در میان برگ ها
پژمرده خواهند شد
و دختران بهار هم ،
در میان برگ ها
خواهند مرد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد