نمیشه

نمیشه یه شب به خاطر نبودنت گریه کنم

نمیشه یه شب به یاد خنده هات خسته و افسرده نشم

می شه هرشب برای شنیدن صدات یه وجب ازت دوربشم

می شه هرشب که تو هرشب کنارمی لحظه ها رو دنبال کنم

می شه یاد هر شب و هرشب تا صحر خدا رو صدا کنم

نمی شه با هم کنار هم یه شب و تا صحر بدون اخم گذر کنم

می خوام از سکوت بی وقفه تو تو غبار لحظه هام بشینم و حرف بزنم

می خوام از روی جنازه های دل سوخته آدمای شهر کوچ کنم

می خوام از کنار تو عشقم و یه یه جوری با نگات طاق بزنم

می خوام از روی گونه های خیسم برات از اشکام دریا بسازم

می خوام از بلند ترین قله دنیا داد بزنم عزیز ترین دوستت دارم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد