کاش دنیا ...

کاش دنیایی بود که در ان 

صدای شکستن قلبی هیچگاه شنیده نمی شد

طعم تلخ جدایی هرگز چشیده نمی شد

رنگ زشت خیانت هیچ وقت دیده نمی شد

دل بی گناه عاشقی از بی اعتنایی پژمرده نمی شد

عدالت و حق عشق واقعی زیر پا له نمی شد

مهر و محبت کسی با بی رحمی پس داده نمی شد

دست ردی بر سینه پر شوق خواستاری زده نمی شد

عشق در سیاه چالی ابدی زندانی نمی شد

بلبلانش فقط نغمه شادی می سراییدند

گلهایش بی خار و فقط بوی خوش مهر و محبت می دادند

قلبها شفافتر از اب زلال می بودند

دلها همگی مست از مهر و وفا خوش بودند

نازنین...

نازنین وقتی که نیستی میدونی چه حسی دارم 

میدونی از غم دوریت چه حس غریبی دارم؟ 

مثه حس یه قناری که توی قفس می میره 

مثه اون نهال کاجی که تو گلدون جون می گیره 

مثه اون ماهی کوچولو که توی تنگش اسیره 

مثه اون پرنده ای که زیر بارون پر میگیره 

مثه حس بچه ای که مامانش جلوش می میره 

باباشم زودی میره یه زن دیگه میگیره 

مثه حس بابایی که پسرش دوچرخه میخواد 

باباهه قول بده اما..نتونه واسش بگیره 

مثه وقتی که بخوای داد بزنی اما نتونی 

مثه حس غنچه ای که باغبون اونو می چینه 

مثه وقتی که دلت واسه یکی خیلی می سوزه 

بغض و گریه لباتو به هم می دوزه 

مثه وقتی آسمون ابری باشه اما نباره 

مثه وقتی بگی اما بت بگن اما نداره

کاشکی...

کاشکی الان تو خواب بودم تو رویا  

یعنی میشه بیدار بشم خدایا؟ 

بیدارشم و ببینم اینا خوابه 

یا مثلا حباب روی آبه 

اما نه این تقدیر شوم منه 

مثل یه جغد شوم رو بوم منه 

انگار باید بسوزم وبسازم   

ای خدا جون مرامت و بنازم 

نمیدونم تا کی ادامه داره 

تا کی میخواد بلا واسم بباره 

تا کی باید هی الکی بخندم 

چشام و رو بدیها من ببندم 

همه بگن چه دختر شادیه 

خوش به حالش از زندگیش راضییه 

کا شکی دلم غصه پنهون نداشت 

جغد رو بوم خونمون جون نداشت

ببخش منو...

ببخش منو که باعث عذاب وجدانت شدم 

ببخش منو که بچگی کردم و خواهانت شدم 

ببخش که التماس من می لرزونه دل تو رو 

ببخش که میخوام بدونم هر لحظه ای حال تو رو 

تو رو خدا ببخش اگه غرورم و جا می ذارم 

وقتی که اسم تو میاد رو همه چی پا میذارم 

عزیز من ببخش اگه فراموشت نمی کنم 

ببخش که تو خیالمم حتی بوست نمی کنم 

ببخش که نیمه های شب فاصله رو داد میزنم 

ببخش که توی خوابمم اسمت و فریاد میزنم 

ببخش که دست من هنوز لایق دستات نشده 

راستی بدون که قلب من دلخور از حرفات نشده

ببین...

ببین خدایی با دلم چه کردی 

این کارا رو با دل دیگه کردی؟ 

مثه دل من دلی رو سوزوندی؟ 

لباس غم به هیچ دلی پوشو ندی؟ 

هیچکی مثه من نازت و خریده؟ 

هیچکی با رویای تو پر کشیده؟ 

میشه بگی چند تا دل و شکستی؟ 

میشه بگی تو چند تا دل نشستی؟ 

دین و مرام و اعتقادت اینه؟ 

دوست دارم عاشقتم همینه؟ 

دروغ بود هر چی که به من میگفتی؟ 

همین بود اون وفایی که میگفتی؟ 

شاید خدا نکرده عاشق شدی؟ 

عاشق یک دلبر دیگه شدی؟ 

برو ولی اینو یادت بمونه 

تو قول دای بیوفای دیوونه

روی ساحل سرخ

 

رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن
به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن
بزار بهت گفته باشم که ماجرای ما و عشق
تقصیر چشمای تو بود ، وگرنه ما کجا و عشق ؟
سرم تو لاک خودم و دلم یه جو هوس نداشت
بس که یه عمر آزگار کاری به کار کس نداشت
تا اینکه پیدا شدی و گفتی ازاین چشمای خیس
تو دفتر ترانه هات یه قطره بارون بنویس
عشقمو دست کم نگیر درسته مجنون نمیشم
وقتی که گریه می کنی حریف بارون نمیشم
رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن
به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن
هنوز یه قطره اشکتو به صد تا دریا نمی دم
یه لحظه با تو بودنو به عمر دنیا نمی دم

وقتی...

وقتی که خاکم می کنند بهش بگین پیشم نیاد

بگین که رفت مسافرت بگین شماره ای نداد

یه جور بگین که اخرش از حرفاتون حول نکنه

طاقت ندارم ببینم به قبر من نگاه کنه

دونه به دونه عکسامو بردارید اتیش بزنید

هر چی که خاطره دارم برید و از بیخ بزنید

نذارید از اسم منم یه کلمه جا بمونه

نمی خوام هیچ وقت تنمو تو گورم بلرزونه

برو اتیش به قلب من نزن

بذار نگاهت از یادم بره

بذار واسه همیشه قلب من

چال بشه با من کلی خاطره

برو نمی خوام ببینی خونه من خالی شده

همدم من به جای تو ریگای پو شالی شده

اون که می گفت می مرد واست دیدی راس راسی مرد

رفت و همه خاطرشم به خاطرت برداشت و برد

بهش بگین نشست به پات بهش بگین نیومدی

بگین هنوز دوست داره با اینکه قیدشو زدی

نشونی قبر منو بهش ندین خوب میدونم

میاد جای همیشگی سر قرار تو رود خونه

یکی بود ،یکی نبود

یکی بود، یکی نبود

اون که بود تو بودی ، اون که تو قلب تو نبود من.

یکی داشت، یکی نداشت.

اون که داشت تو بودی، اون که جز تو کسی رو نداشت من.

یکی خواست، یکی نخواست.

اون که خواست تو بودی، اون که نخواست از تو جدا بشه من.

یکی گفت، یکی نگفت.

اون که گفت تو بودی، اون که دوستت دارم رو جز تو به هیچکس نگفت من.

حالا یکی با این که تو قلبت نبوده و جز تو هیچ کس رو نداشته، نمیخواسته ازت جدا

بشه و دوستت دارم رو جز تو به هیچکس نگفته و ...

با این همه حماقت باید هم تنها بمونه

نمیشه

نمیشه یه شب به خاطر نبودنت گریه کنم

نمیشه یه شب به یاد خنده هات خسته و افسرده نشم

می شه هرشب برای شنیدن صدات یه وجب ازت دوربشم

می شه هرشب که تو هرشب کنارمی لحظه ها رو دنبال کنم

می شه یاد هر شب و هرشب تا صحر خدا رو صدا کنم

نمی شه با هم کنار هم یه شب و تا صحر بدون اخم گذر کنم

می خوام از سکوت بی وقفه تو تو غبار لحظه هام بشینم و حرف بزنم

می خوام از روی جنازه های دل سوخته آدمای شهر کوچ کنم

می خوام از کنار تو عشقم و یه یه جوری با نگات طاق بزنم

می خوام از روی گونه های خیسم برات از اشکام دریا بسازم

می خوام از بلند ترین قله دنیا داد بزنم عزیز ترین دوستت دارم

عشق

عشــق اگــر خـط مــوازی نیسـت،چیسـت؟

یـ ـا کتـاب جملــه ســازی نیســت،چیسـت؟!

عشـق اگــر مبنــای خلــق آدم اســت

پـس چــرا ایـن گـونـه گنــگ و مبهــم اسـت؟

پـس چــرا خـط مـوازی مـی شـود!!!

از چـه رو هــر عشـق،بــازی مـی شــود؟!

همیشه

همیشه

در بدترین لحظه ها

تنها رها می کنی مراو

بدترینِ لحظه ها

وقتی است

که تو

مرا

تنها

رها می کنی

حرف کمی نبود

حرف کمی نبود قرار ومدار عشق

اما چه فایده

که نفهمیم یار را!

ای روح های ناب !

دوباره به پا کنید

قدری برای اهل زمستان

بهار را !

از چشم تو

از چشم تو چون اشک سفر کردم و رفتم

افسانه هجران تو سر کردم و رفتم

در شام غم انگیز وداع از صدف چشم

دامان تو را غرق گنه کردم و رفتم

چون باد بر آشفتم و گلهای چمن را

در رخت زیر و رو کردم و رفتم

مترسک عاشق

مترسک عاشق

من حتی تعداد گلبرگهای

هر گل مزرعه ات را می دانستم

می دانستم که ماه هر شب

برای کدام گل آفتابگردانت لا لا یی می خواند

با تو در شخم بودم . . در بذر افشانی

در کاشت . . در داشت

و با حیله کلاغها

داستان عشق من در برداشت به پایان رسید !

و چون مترسک

با شقاوت از یاد رفتم

«اثری از نسرین بهجتی »