مگه

مگه تو همونی نیستی که تو قلبم عشقو کاشتی

مگه تو همونی نیستی که یه روز دوسم می داشتی

مگه تو شمدونیا رو،جون به قلبشون ندادی

مگه تو همونی نیستی که افق رو جا گذاشتی

مگه تو همونی نیستی که به چشمام خیره بودی

با یه اتفاق ساده ، دلمو ازم ربودی

مگه تو همونی نیستی که نگات خورشید من بود

پس چرا چشماتو بسته،عینکای تار دودی

مگه تو همونی نیستی که می گفتی گل زردیم

اومدی موندی کنارم،توی پاییز خونه کردیم

مگه تو همونی نیستی که با من هم بازی بودی

برای بودن با هم،بازی رو بهونه کردیم

مگه تو همونی نیستی که با من یه عهدی بستی

گفتی تا آخر عمرت،پای عهدمون نشستی

مگه تو همونی نیستی که از عاشقی می گفتی

گفتی قلبت رو بجز من،رو دلای دیگه بستی

باورم نمیشه حالا،از نگاهم دیگه سیری

باورم نمیشه می خوای،دلتو ازم بگیری

باورم نمیشه امشب،با شکستن یه گلدون 

بری و تنهام بذاری،عهدمونو پس بگیری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد