-
میگن دلت گرفته
3 تیر 1391 11:43
میگن دلت گرفته بیا یه بار دیگه همه دنیام و بسوزون میگن دلت گرفته بیا غمات و با گرمی خنده هام بپوشون میگن جونم و می خوای تو که دارو ندارم و گرفتی خب اینم روش میگن شدم اسیرت تو رو خدا اسیرت و یه وقت نکن فراموش با تموم بدی هایی که کردی باز می مونم برای زندگی هر دو مون دل نگرونم هنوز حرمت قولایی که دادیم سر جاشه هنوز خونه...
-
چرا هرشب ...
3 تیر 1391 11:42
چرا هر شب تورو دارم؟ بدون اینکه حتی یک نفس از من جدا باشی چرا تو جاده گم می شم؟ بدون اینکه حتی یک نفس پیدا شی چرا از بی تو می ترسم همش دستات و می گیرم تو ماه و بردی از شب هام من از بی ماه، می میرم واسه چی... تو هنوز توی عمق ترانه ها می واسه چی... واسه چی... توی هر نفسم تو هنوز باهامی واسه چی... مگه نه اینکه دستام و ول...
-
خداوندا
30 بهمن 1390 12:05
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA خداوندا ، خداوندا تو هم یکبار عاشق شو و بر گیر از لب میگون یاری بوس اشک آلود تو هم در انتظار دلبری با ترس و لرز و بیم سر آن کوچه یک ساعت بمان غمناک و اشک آلود که از درد من و راز درون من خبر گردی تو هم چون من به رسوایی میان ده سمر گردی وفا داری کن و جور و جفایش را تحمل کن چنان...
-
از پشت پنجره شب
30 بهمن 1390 11:59
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA از پشت پنجره شب به تو می اندیشم به توئی که چون ستاره ای در زندگیم درخشیدی و به روحم جلا بخشیدی به توئی که فصل تازه ای از بودن را در دفتر زندگی ام ورق زدی و دریچه ای از صداقت و نجابت را بر من گشودی به تو می اندیشم که لحظه لحظه هایم را با یادت رنگین ساختی و نقش یادت را در قلبم...
-
به تو می اندیشم
30 بهمن 1390 11:56
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA به تو می اندیشم ای سراپا همه خوبی تک و تنها به تو می اندیشم همه وقت همه جا من به هر حال که باشم به تو می اندیشم تو بدان این را تنها تو بدان ! تو بیا تو بمان با من . تنها تو بمان جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب من فدای تو. به جای همه گلها تو بخند اینک این من که به پای تو...
-
من زیر باران نشسته ام
30 بهمن 1390 11:54
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA من زیر باران نشسته ام و انتظار تو را می کشم چتر روی سرم نیست می خواهم قدم هایت را ، با تعداد قطره های باران شماره کنم تو قبل از پایان باران میرسی یا باران قبل از آمدن تو به پایان می رسد؟! مرا که ملالی نیست حتی اگر صدسال هم زیر باران بدون چتر بمانم نه از بوی یاس باران خورده...
-
واژه های ساده
30 بهمن 1390 11:53
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA وقتی می گویم دوستت دارم شاید تصور کنی تنها چند واژه ی ساده را در کنار هم گذاشته ام و جمله ای را بیان کرده ام اما ... این تنها یک جمله نیست ! دنیای لبریز از رویا های سبز و سرخ ! همین جمله کوتاه ! آری همین چند واژه خود کتابیست سر شار از معنا ! دوستت دارم یعنی بی حضور تو زندگی...
-
سالها رفت
30 بهمن 1390 11:50
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA سالها رفت و هنوز یک نفر نیست بپرسد از من که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟ صبح تا نیمه ی شب منتظری همه جا می نگری گاه با ماه سخن می گویی گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی راستی گمشده ات کیست؟ کجاست؟ صدفی در دریا است؟ نوری از روزنه فرداهاست یا خدایی است که از روز ازل...
-
خدا
13 بهمن 1390 09:26
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 وقتی تنها شدی بدون خدا همه رو بیرون کرده تا خودت باشی و خودش چی می شه که وقت نداشت به ما برکت بده چرا که دیروزها وقت نکردیم از او تشکر کنیم چی می شد اگه خدا فردا دیگه ما را هدایت...
-
لبخند
30 آذر 1390 12:17
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA لبخند که می زنم پیدایم می کنی باران می بارد، تو از کنارم می گذری فریاد نمی کشم که بازگردی می دانم امشب این آسمان تاب ماه را ندارد لبخند می زنم، فراموش می کنم ..
-
به همان سادگی
30 آذر 1390 12:17
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA به هـمـان سـادگـی کـه کـلاغ ِ سـالـخـورده بـا نـخـستـین سـوت ِ قـطـار سقـف واگـن مـتـروک را تـرک می گـویــد دل ، دیـگــــر در جـای خـود نیـسـت بـه همـیـن ســادگـی
-
کجا پناه برم
30 آذر 1390 12:16
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA کـُجـا پـنـاه بـــرم ؟ دسـت هــای تـو دورنـد و خـُدایـان جـبـار تــر از هـمـیشـه قـهـار تــر از هـمـیشـه بـرنـشسـتـه انـد بـر سکـوی مـسخ بـاورهــا خیـره سـری خـُدایـان را چـگـونـه بـرتـابـم وقـتـی تـو نـیـستـی ای یـــار ای پـنـاه همـیـشـه !
-
میان ابرها
30 آذر 1390 12:16
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA میان ابرها سیر میکنم هر کدام را به شکلی میبینم که دوست دارم میگردم و دلخواهم را پیدا میکنم میان آدمها اما کاری از دست من ساخته نیست خودشان شکل عوض میکنند بـرای اتـفـاق هـایی که نـمی افـتـد … بـرای دستـی کـه نـگـرفـتم بـرای...
-
سرنوشت
20 آذر 1390 11:19
بپذیریم که سرنوشت تابع اندیشه های ماست و باور کنیم که خدا عاشق ماست و هیچ عاشقی معشوق خود را رنج نمیدهد
-
آدمک مرگ ..
20 آذر 1390 11:18
آدمک مرگ همین جاست بخند آن خدایی که بزرگش خواندی به خدا مثل تو تنهاست بخند دسته خسته ای که تورا عاشق کرد شوخی کاغذی ماست بخند فکر کن درد چه ارزشمند است فکر کن گریه چه زیباست بخند
-
قسم
20 آذر 1390 11:17
به چشمانه مهربانه تو می نویسم حکایت بی نهایت عشق را تا بدانی که محبت و عشق را در چشمان تو آموختم و با تو آغاز کردم به پاکی چشمانم قسم که تا ابد... دوستت دارم..... !
-
گرمم از...
20 آذر 1390 11:15
گرمم از حرارت وجود تو، می خواهم به درگاهت سجده کنم عاشقانه می پرستمت و صادقانه به گناهانم اعتراف می کنم و به لطف و بخشش توامیدوارم الهی به امید تو تنهای تنها...
-
لحضه پایانیم
20 آذر 1390 11:14
هیچ کس ویرانیم را حس نکرد... وسعت تنهائیم را حس نکرد... در میان خنده های تلخ من... گریه پنهانیم را حس نکرد... در هجوم لحظه های بی کسی... درد بی کس ماندنم را حس نکرد... آن که با آغاز من مانوس بود... لحظه پایانیم را حس نکرد
-
وقتی
20 آذر 1390 11:13
وقتی باد می وزه شن ها جا به جا می شن اما کویر همچنان کویر باقی می ماند و این است افسانه ی جاودان عشق است
-
گاه یک لبخند
20 آذر 1390 11:11
گاه یک لبخند انقدر عمیق میشود که گریه می کنیم گاه یک نغمه انقدر دست نیافتنی میشود که با ان زندگی می کنیم گاه یک نگاه انچنان سنگین میشود چشمانمان رهایش نمی کند گاه یک عشق انقدر ماندگار می شود که فراموشش نمی کنیم
-
رویای با تو بودن
20 آذر 1390 11:10
رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند و...و من همچون غربت زدای در اغوش بی کران دریای بی کسی به انتظار ساحل نگاهت می نشینم و می مانم تا ابد وتا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم...
-
ما هر دو انسانیم
20 آذر 1390 11:08
من نباید چیزى باشم که تو میخواهى، من خودم را از خودم ساختهام. منى که من از خود ساختهام، آمال من است. و آنى که تو از من میسازى آرزوهایت و یا کمبودهایت هستند. لیاقت انسانها کیفیت زندگى را تعیین میکند، نه آرزوهایشان. و من متعهد نیستم که چیزى باشم که تو میخواهى. و تو هم میتوانى انتخاب کنى که مرا میخواهى یا نه....
-
امپراتور دربی های فوتبال
19 آذر 1390 11:32
سرداران آبی هوداران تیم محبوب استقلال برد شیرین و پر گل برابر رقیب دیرینه گوارای وجود نازنینتان
-
با نگاه عاشقانه ات
12 آذر 1390 11:17
با نگاه عاشقانه ات نام مرا صدا میکنی و میگویی که تنها مرا داری ! با نگاه عاشقانه ات راز دلت را میدانم و میگویم که محرم رازهایت هستم نگاهم کن با نگاهت صدایم کن، با صدایت آرامم کن ! نگاهم کن ای عشق تا با نگاه به آن نگاه عاشقانه ات احساس خوشبختی کنم!
-
حرفها تکراری
12 آذر 1390 11:15
حرفها که تکراری میشوند،غصه ها که عادی می شوند،شعرها که بی صدا می شوند وقتی که حتی اتفاقها معمولی می شوند،بارانها از سر تکرار می بارند و بهارها از سر عادت گل می کنند وقتی همة روزهای تقویمت مثل هم می شوند،شنبه با جمعه فرقی نمی کند،زمستان با بهار، امسال با پارسال وقتی به آسمان یکجور نگاه می کنی ، به خودت یکجور نگاه می...
-
رنگ آبی آسمان
12 آذر 1390 11:15
امروز همه جا زیباست،آسمان ،زمین ،پرنده ها،گل ها ،سبزه ها و . . . امروز رنگ آبی آسمان آشناست ، رنگ سبز درخت نمایان است و رنگ و روی تو رنگ و رویی دیگر است . . . امروز روز عجیبی است ، روزی که انگار یکبار دیگر متولد می شوم . روز تولد توست ولی انگار من نیز در همین روز پا به این دنیای فانی گذاشتم . امروز به هر سمت نگاه می...
-
من هیچ نمی خواهم
12 آذر 1390 11:14
من هیچ نمی خواهم تنها صدایت را می خواهم تاموسیقی سکوت لحظه هایم باشد نگاهت را می خواهم تا روشنی چشمهای خسته ام باشد وجودت را می خواهم تا گرمای قندیل آغوشم باشد خیالت رامی خواهم تا خاطره لحظه های فراموشم باشد دستها یت را می خواهم تا نوازشگر بی کسی اشکهایم باشد و تنها خنده هایت را می خواهم تا مرحم کهنه زخمهای زندگی ام...
-
چقدر تنها ماندم
12 آذر 1390 11:12
چقدر تنها ماندم برای بوییدن یک گل برای شنیدن یک صدا برای خواندن یک شعر چقدر تنها ماندم ...... برای غرق شدن در یک نگاه برای یافتن آرامش یک نوازش و برای سوختن در شعله عشق چقدر تنها ماندم ....... چقدر تنها ماندم ... من دوباره تنها ماندم .... برگرد .... من دوباره تنها ماندم ...
-
مظلوم عشم
12 آذر 1390 11:12
مظلوم عشقم گرفتار یار مثل پرنده هوادار یار مثل یه سایه به همراه یار بود و نبودم به دلخواه یار هرچی که یار گفت دلم گفت بچشم از گل و خار گفت دلم گفت بچشم هرجا که یار بود دلم گفت برو با گل و خار بود دلم گفت برو رو شد دل من به افسون یار فکر دل من پریشون یار گوشه چشمام فقط جای یار کار دو چشمام تماشای یار یار اگه جانانه...
-
کاش می شد
12 آذر 1390 11:10
کاش می شد سرزمین عشق را در میان گامها تقسیم کرد کاش می شد با نگاه شاپرک عشق را بر اسمان تفهیم کرد کاش می شد با دو چشم عاطفه قلب سرد اسمان را ناز کرد کاش می شد با پری از برگ یاس تا طلوع سرخ گل پرواز کرد کاش می شد با نسیم شامگاه برگ زرد یاسها زا زنگ کرد کاش می شد با خزان قلبها مثل دشمن عاشقانه جنگ کرد کاش می شد با محبت...