-
روز زن و مادر مبارک
13 خرداد 1389 11:50
میلاد با سعادت یگانه دخت پیامبر بزرگ اسلام حضرت فاطمه (ص) بر تمام زنان و مادران مهربان مبارک باد ** * مادر ای لطیف ترین گل بوستان هستی تو شگفتی خلقتی تو لبریز عظمتی تو را دوست دارم و می ستایمت! دست بر دعا بر می دارم و از خدای یگانه برایت برکت رحمت و عزت می طلبم.
-
ای کاش هرگز نمی اومدی،نمی اومدی
10 خرداد 1389 13:37
رام بودم . ساکت بودم . شاد بودم . تنها بودم . تو امدی . شاد بودی . شلوغ بودی .وسوسه بودی . تنها بودی . کنارم ماندی . جذاب شدی . غمگین شدی . مرا خواندی . عاشق شدی . مهربان شدی . دلسوز و پر هیجان و ارام در دلم جا گرفتی . غمگین شدم . حساس و مهربان . جرقه شدم . عاشق شدم . سنگدل شدی . بی احساس و بی تفاوت .....................
-
دلیل بودن تو
10 خرداد 1389 13:34
دلیل بودن تو هر کسی دوتاست . و خدا یکی بود . و یکی چگونه می توانست باشد ؟ هر کسی به اندازه ای که احساسش می کنند ، هست . و خدا کسی که احساسش کند ، نداشت . عظمت ها همواره در جستجوی چشمی است که آنرا ببیند . خوبی ها همواره نگران که آنرا بفهمد . و زیبایی همواره تشنه دلی است که به او عشق ورزد . و قدرت نیازمند کسی است که در...
-
نمی خوام
10 خرداد 1389 13:32
...نمی خواهم به جز من دوستدار دیگری باشی برای لحظه ای حتی به فکر دیگری باشی نمی خواهم کسی نامش به لب های تو بنشیند نمی خواهم صفای خنده ات را دیگری بیند نمی خواهم کسی یادت شود در پهنه ی هستی نمی خواهم به غیر از من بگیرد دست تو دستی نمی خواهم کسی جز من به یار من سخن گوید اگر چه قاصد من باشد و پیغام من گوید نمی خواهم که...
-
سخن با تو فقط باتو
3 خرداد 1389 11:48
من همی دارم سخن با تو ؛ فقط با تو ! نه کس خواهم که گوشش بر در دیوار دل باشد نه کس خواهم که گوید با تو خواهد بود ! بیا خواهم سخن گفتن ز تنهایی ، ز بی تابی چه گویم ؟ از کجا گویم ؟ مگر در این زمان جایی برای درد دل گفتن به جا مانده ؟ مگر با هر کسی شاید زبان دل نمی دانم چرا ؟ با تو همی گویم : چرا ؟ مگر عشق و صداقت از میان...
-
تو که می دونی
3 خرداد 1389 11:46
تو که میدونی عشق منی دوست دارم واسه چی پس تو میگی میخوام برم دیگه دوست ندارم یادته اون روزا که دستت تو دسته من حالا تو میخوای بری منو نمیخوای دلبر من میدونی من بی کسم تو بودی همه کسم زندیگم تو بودیو حالا من خارو خسم چرا تو لج میکنی ابروهاتو کج میکنی زندگیم تموم شدش برای تو عمر من حروم شدش به پای تو واسه تو حاضر بودم...
-
نوازشم کن
3 خرداد 1389 11:43
نوازشم کن ! نترس تنهایی واگیر نداره آنقدر مرده ام که هیچ چیز نمی تواند مردنم را ثابت کند و اگر این دنیا را دوست داشتم روز تولدم نمی گریستم
-
خدا
3 خرداد 1389 11:42
به دنبال خدا نگرد خدا در بیابان های خالی از انسان نیست خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست به دنبالش نگرد خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست خدا در قلبی است که برای تو می تپد خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره می گیرد خدا آن جاست در جمع عزیزترین هایت خدا در دستی است که به یاری می گیری...
-
وقتی دلت خسته شد
3 خرداد 1389 11:40
وقتی دلت خسته شــد دیگر خنده معنایی ندارد ... فـقـط می خندی تا دیگران ، غم آشیانه کرده در چشمانت را نـبـیـنـنـد ! وقتی دلت خسته شــد ، دیگر حتی اشکهای شبانه هـم آرامت نمی کنند ... فـقـط گریه می کنی چون به گریه کردن عادت کرده ای ! وقتی دلت خسته شــد ، دیگر هیچ چیز آرامت نمی کند به جز دل بریدن و رفتن ...!
-
می دونم بر نمی گردی
3 خرداد 1389 11:39
می دونم ... می دونم بر نمی گردی قول میدم وقتی که نیستی عکستو بغل نگیرم قول میدم روزی هزار بار واسه ی اشکات نمیرم قول میدم وقتی که نیستی پای عشق تو نسوزم قول میدم در انتظارت چشمامو به در ندوزم میدونی که خیلی خستم میدونی دلم گرفته میدونی دوریت عذابه میدونی گریم گرفته میدونم بر نمی گردی میدونم رفتی که رفتی دروغ بود هرچی...
-
دوستت دارم
3 خرداد 1389 11:37
دوستت دارم تا همیشه ... تا ابد ... دوستت دارم تا جنون ... تادیوانگی ... دوستت دارم تا گریه ... تا بهانه ... دوستت دارم تا خاطره ... تا مهربانی دوستت دارم تا نوازش ... تا بوسه ... دوستت دارم تا انتظار ... تا تحمل ... دوستت دارم تا زخم ... تا ضربه ... دوستت دارم تا شکستن ... تا عذاب ... دوستت دارم تا امید ... تا خیال...
-
روزنامه ها تیتر آمدنت...
20 اردیبهشت 1389 13:11
روزنامه ها تیتر آمدنت را چاپ خواهند کرد و شهر مثل عید مثل روزهایی که برف می آمد تعطیل خواهد شد دیوانه نیستم در شهری که تنها یک شهروند دارد همه ی این ها که شدنی ست هیچ از این ها هم بیشتر دیوانه ات می شوم
-
کسی از دلم خبر ندارم
20 اردیبهشت 1389 13:10
کسی از دلم خبر ندارد کسی نمی داند در این لحظات دوری و فراق من چه میکشم کسی نمیداند دردهای انباشته در دلم کاسه صبرم را لبریز کرده و باز کسی از نگاهم نمی خواند دلتنگم ، درد دوری و هجران درد نبود و فراق بر من چیره گشته و من آهسته آهسته بی تو در تنهایی خواهم مرد
-
عشق اونیه
20 اردیبهشت 1389 13:09
عشق اونیه که تو آسمون دلت بهترین ستاره تو به نام اون می کنی عشق اونیه که می خوای اون بشه مهتاب شبها و خورشید روشن زندگیت عشق اونیه که موقع دلتنگیهات مثل ابر پر بارون آسمون دلت رو تصاحب می کنه. عشق اونیه که با دیدنش حس میکنی یه یروانه تو دلت داره پر پرمیزنه عشق اونیه که یه حس پاک بهت بده اسمونی اسمونی عشق اونیه که هیچ...
-
ای هم نفس روزهای تنهایی هایم:
6 اردیبهشت 1389 11:01
ای هم نفس روزهای تنهایی هایم: روزهای سرد زندگی با وجود پر مهر و گرم تو رنگ زیبای عشق را به خود گرفته برای تمام خوبی هایت سپاسگذارم دشتی ا زشقایق تقدیم به تو………… و برای روح پاک و معصومت همیشه سبز بودن را آرزو می کنم………. ای بیداری رویای شیرین من ……. جان نمی دانم مهر تو را در دستان پینه بسته کدامین باغبان در باغچه دلم...
-
روزگار غریبیست
6 اردیبهشت 1389 10:59
روزگار غریبیست نازنین و تبسم را بر لبها جراحی میکنند و ترانه را بر دهان شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد کباب قناری بر اتش سوسن و یاس روزگار غریبیست نازنین ابلیس پیروز مست سور عزای ما را در خانه به سفره نشسته است خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد… عشق، عشق می آفریند عشق، زندگی می بخشد زندگی، رنج به همراه دارد رنج،...
-
آموخته ام
6 اردیبهشت 1389 10:59
آموخته ام ..... که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد فقط دستی است برای گرفتن دست او ، وقلبی است برای فهمیدن وی . آموخته ام ...... که راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی ، شگفت انگیز ترین چیز در بزر گسالی است . آموخته ام ....... بهترین کلاس درس دنیا کلاسی است که زیر پای پیر ترین فرد دنیاست . آموخته ام...
-
تو ی آسمون دنیا
6 اردیبهشت 1389 10:58
توی آسمن دنیا هر کسی ستاره داره چرا وقتی نوبت ماست آسمون جایی نداره واسه من تنهایی درده درد هیچ کس و نداشتن هر گل پژ مرده ای رو تو کویر سینه کاشتن دیگه باور کردم این رو که باید تنها یمونم تا دم لحظه مردن شعر تنهایی بخونم
-
یه روز و روزگاری
6 اردیبهشت 1389 10:57
یک روز و روزگاری حرف بین ما نگاه بود عشق رو نقاشی میکردیم نقش ما خورشید و ماه بود سوختم و سوختم و ساختم هر چی داشتم به پات باختم کاش تو رواز روز اول مثل امروز می شناختم آخه عشق یعنی شکستن عاشقانه سر سپردن دل سپردن به سرابه
-
از برای غم من
4 اردیبهشت 1389 11:41
از برای غم من سینه ی دنیا تنگ است ... از برای غم من سینه ی دنیا تنگ است بهر این موج خروشان دل دریا تنگ است تا ز پیمانه ی چشمان تو سر مست شدم دیگر اندر نظرم دیدۀ مینا تنگ است بسکه دل در سر گیسوی تو آویخته است از برای دل آشفته ما جا تنگ است گفته بودی که به دیدار من آیی ز وفا فرصت از دست مده وقت تماشا تنگ است سر بدامان...
-
تو که در باور مهتابی عشق...
4 اردیبهشت 1389 11:40
تو که در باور مهتابی عشق رنگ دریا داری فکر امروزت باش به کجا می نگری زندگی ثانیه ایست وسعت ثانیه را می فهمی می شود مثل نسیم بال در بال چکاوک بوسه بر قلب شقایق بزنیم بودنت تنها نیست تو خدا را داری و من آرامش چشمان تو را ....
-
تمام لحظه هام
4 اردیبهشت 1389 10:58
تمام لحظه های شیرین زندگی ام خاطرات باتوبودن است . محبت را درکنار توآموختم وعشق را درنگاه مهربان وپرمهر تو خلاصه کرده ام . تمام ثروتهای دنیا در برابر نگاه پرمهرت هیچ است وتمام خوشبختی ام فقط درباتوبودن است پس تا همیشه با من بمان - بمان تاتمام آرزوهای من که ازتوسرچشمه می گیرد تحقق یابد و در گذرزمان با توخوشبختی اوج...
-
بغل
4 اردیبهشت 1389 10:58
بغلم کن عشق خوبم بذار حس کنم تنتو از حرارتت بمیرم بگیرم عطر تنتو واسه من آغوش گرمت تنها جای امن دنیاست ساز آشنای قلبت خوشترین آهنگ دنیاست منو که بغل بگیری گم میشم تو شهر رویا بند میاد نفس تو سینم مثل مجنون پیش لیلا به تو شفاف و برهنه دل سپردم بی محابا بغلم کن تا نمیرم بی تو، تو دستای سرما مثل دامن فرشته شب ما قدیس و...
-
دستانم
4 اردیبهشت 1389 10:57
دستانم گرمی دستانت را می خواهد پس دستانم را به تو میدهم قلبم تپش قلبت را می خواهد پس قلبم را به تو میدهم چشمانم نگاه زیبایت را می خواهد پس نگاهم از آن توست عشقم تمامی لحظات تو را می خواهند وبرای با تو بودن دلتنگی میکنند دل من همانند آسمان ابری از دوری تو ابری است درخشش چشمانم همانند خورشید درخشان انتظار چشمانت را می...
-
دعا برای همه دوستان
28 اسفند 1388 22:21
ای خدای مهربان من ، ای که کلید های غیب ، تنها نزد توست ، وجز تو کسی آنها را نمی داند . ای خدای مهربان من ، ای که آنچه را در دریا وخشکی است می دانی ای خدای مهربان من ، ای که بی اراده تو هیچ برگی از درخت نمی ریزد مگر آنکه از آن آگاه باشی ای خدای مهربان من ، ای خدای که مرگ وزندگی ما در دست توست ای گرداننده چشمها ودلها ای...
-
ساقیا
28 اسفند 1388 22:19
سـاقیـا آمــدن عیـد مبـارک بــادت وان مواعید که کردی مرواد از یادت در شگفتم که دراین مدت ایام فراق برگرفتی ز حریفان دل و دل میدادت
-
یا نقلب القلوب والبصار
28 اسفند 1388 22:18
یا مقلب القلوب والبصار یا مدبر اللیل والنهار یا محول الحول والاحوال حول حالنا الی احسن الحال ای گرداننده چشمها ودلها ای اداره کننده شبها وروزها ای دگرگون کننده زمانها وگردشها حال مرا به بهترین حال مبدل فرما سال ۱۳۸۹برهمگان مبارکباد سالی پرازشادی وخوشبختی برای همه آرزومندم سر سفره هفت سین ما رو هم دعا کنید سال نو مبارک
-
مگه
25 اسفند 1388 22:40
مگه تو همونی نیستی که تو قلبم عشقو کاشتی مگه تو همونی نیستی که یه روز دوسم می داشتی مگه تو شمدونیا رو،جون به قلبشون ندادی مگه تو همونی نیستی که افق رو جا گذاشتی مگه تو همونی نیستی که به چشمام خیره بودی با یه اتفاق ساده ، دلمو ازم ربودی مگه تو همونی نیستی که نگات خورشید من بود پس چرا چشماتو بسته،عینکای تار دودی مگه تو...
-
پاییزم
25 اسفند 1388 22:35
خیلی وقته پاییزم،با من غریبی می کنه دل به امید رسیدن،خودفریبی میکنه خیلی وقته که چشامو روی جاده جا گذاشتم خیلی دوست داشتم بمونم،اما لحظه ها نذاشتن خیلی وقته قلب خسته م،از نبودنت شکسته تو گلوی پر سکوتم،بغض سنگینی نشسته خیلی وقته دیگه شادی،توی این دل جا نداره رفتنت عمریه غم رو،روی قلبم جا می ذاره خیلی وقته خاک...
-
گم شده ای در فصل پاییز
25 اسفند 1388 22:34
در تخیلات بی هیاهوی لحظه هایم، باد پرده ها را آرام تکان می دهد . رقص ساعت دیواری، گذر ثانیه ها را به تصویر می کشد و در امتدار همه ی بودنها دلم شور تازه ای در سر می پروراند دلم آواز باران را زمزمه می کند دلم نم نم باران را میخواهد باد ملایمی کوچه های خاکی را در می نوردد و در خلوتی ساده، پیام آوران بهار راه خود را گم می...